۱.۱۲.۸۷

شهادت امام حسن مجتبي‏عليه السلام

مقالات ادبی – مناسبت های مذهبی – امام حسن مجتبي‏ [ عليه السلام ]

شهادت امام حسن مجتبي‏عليه السلام

28 صفر

باز هم مدينه بر خاك سياه اندوه نشسته و سكوتي ژرف، همه جايش را فرا گرفته است. دوباره گرد و غبار غم بر ديوارهاي گلين خانه‏ها نشسته است. باد غربت در كوچه باغ‏هاي خزان زده شهر، خود را به در و ديوار مي‏زند و آواره مصيبتِ روح جاوداني صبر، امام مجتبي‏عليه السلام است. عرشيان مي‏نالند و همديگر را در اين اندوه سترگ تسلّي مي‏دهند. اي ساكنان آسمان اندوه، ما خاك نشينان غم زده را نيز در اين سوگواري پذيرا باشيد. حسن‏عليه السلام، اين سيد جوانان اهل بهشت، اين خلق نيكوي محمدي، اين اسطوره صبر و بندگي، در آستانه رواق خون رنگ شهادت ايستاده و با جگري تفتيده از نامهرباني دشمن خانگي‏اش، عزم پر كشيدن تا بي‏كرانه عرش خدا را دارد. فرشتگان، اشك ريز مظلوميت و خرسندِ ملاقاتِ اويند. او به آسمانها پر مي‏كشد و روح زخم خورده ما را در پيراهن سوگِ خود وا مي‏نهد. اين سوگ روح فرسا و جان گداز را به همگي شما تسليت عرض مي‏نماييم. رخسار زردت، جان اهل خانه را در تلاطم نيستي انداخته بود و چشمان نيمه بازت از ژرفاي دردت خبر مي‏داد. صداي شيون اهل خانه بيشتر مي‏شد مي‏خواستي آنها را تسكين دهي! تشتي طلب مي‏كني از قاب خيس چشم‏ها درخششي كم رنگ از اميد، بيرون مي‏جهد. سر درون طشت مي‏بري؛ امّا نمك بر زخمِ بي‏التيام آنها مي‏پاشي، چشم‏هاشان از جگري سوخته، و پاره پاره سال‏ها غربت و مظلوميت تصوير مي‏دهد. دوباره صداي شيون، اوج مي‏گيرد. در اين ميانه بي‏قرارتر از همه، كعبه سياهپوش بلاها و اندوه‏ها زينب‏عليه السلام است كه مهر خواهري‏اش ديگر نمي‏تواند زخم‏هاي جگرت را ببيند. آسمان افق درهم مي‏كشد و نگاهت از رونق مي‏افتد. سلام خدا بر آن لحظه‏اي كه به دنيا پا نهادي و سلام بر آن لحظه‏اي كه روح دردمندت به آسمان‏ها وچ كرد. با سينه‏اي كه آتش فشان غم توست، به انتظار انتقام گيرنده خونت، و وارث غم‏هاي پنهانت، مهدي(عج)، هجران غريبانه‏ات را به عاشقان مزار بي‏شمع و چراغت، تسليت مي‏گوييم. ابوالفضل هادی منش

هیچ نظری موجود نیست: