مقالات ادبی – مناسبت های مذهبی – حضرت محمد [ صلی الله علیه و آله ]
ولادت پیامبر اكرمصلی الله علیه وآله وسلم
نسیم سحری جان مایه عشق را به گستره خاكیان فرستاد. شاخههای مهربان درختان، گونه به رنگ فلق ساییدند آبشاری از نور، خندههای شادمان خورشید را به زمینیان بخشید و جوششی از شكوه آسمان را در بر گرفت. جوانههای تبسم لبها را شاداب از طراوت تغزلی دیگر كردند و همگی قدوم نوزادی را كه سبب آفرینش بود تبریك گفتند. یا محمّد! به جمع خاكیان دوستدارت خوش آمدی.
جاری شور و سرور، در كوچههای خلوت مكه، حكایتی تازه داشت و باد در گوش بلندترین نخلها از پیش، خبر میبرد و مژدگانی میگرفت. كنگرههای كاخ ستم لرزیدند. دریاچههای كفر خشك شدند. آتشكدههای الحاد به سردی گراییدند و آغوش اسلام به مولود خجسته خود مباهات كرد. محمّد آمد! ثمره خلقت آمد! پیامبر مهر، به سرای دنیا خوش آمد!
شب، شراره باران خرسندی شد و روز بیتاب در انتظار طلوع نشسته بود. مكه در تشویش فرو رفت و ملائكه سرود آسمانی توحید میخواندند. سرانجام با طلوع او شب مخفی شد و خورشید از شرمساری در پشت ابرهای رحمت، چهره در نقابِ خجلت كشید. ای بهار آفرینش! ای سبب خلقت! ای دستاویز هستی مقدمت گلباران! ای آفتاب فروزان ادیان الهی! ای آخرین فرستاده حق به سوی بشر! كعبه از آمدنت در شادی است و آسمان مكه همراز شبهای تنهایی خود را یافته است. ظلمتكدهها قیام كردهاند و چهره از غبار الحاد میشویند و به استقبالت میآیند تا خود را در نسیم دلنواز توحیدیات یله سازند. خورشید ساقههای طلایی شادی را به هم بافته و سیر آمدنت را آب و جارو میكند. شیشه كفر شكسته و خبر آمدنت در گوش ادیان و اعصار طنین انداخته است. قدومت مبارك باد ای پیام آور صلح و دوستی!
ای واژههای مهربان! چگونه میخواهید شعف دل را واگویه كنید؟ مهربانترین فرشته خاكی میآید و دل كائنات نزدیك است از شوق قالب تهی كند. او از حق آمده و به حق برانگیخته شده است. ابتدا و انتهایش رنگ خدایی دارد. آفتاب جهان فروز و عالم تاب توحید است كه برف ظلم را آب میكند و نوید بهار میدهد. قلب عالم امكان است. جریده هستی است. افلاكیترین فرشته خاكی است. پادشاه لولاك است. مصطفی است. برگزیده حق است. نامش بلند و دینش پاینده!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر